محبت در خانواده و عشق در ازدواج به چه معناست
توجه به این نکته بسیار مهم است که مفهوم “عشق” را فقط در رابطه زن و مرد به کار ببریم.
ولی مفهوم “محبت” به معنی عام خودش دربرگیرنده هر رابطه عمیق احساسی و عاطفی ست که بر پایه لطف، شفقت، دوستی، صمیمت، و مهربانی بنا شده است.
همان طور که می دانید در اجتماع سه ارزش مهم وجود دارد:
- عدالت و انصاف
- واقعیت و حقیقت
- رهایی و آزادی
و سه ارزش بسیار مهم هم در محیط خانواده وجود دارد:
- محبت
- حرمت
- مشورت
این سه مفهوم اهمیت بسیار زیادی در محیط خانواده دارد. نباید واژه محبت را با مفاهیم احترام و اطاعت اشتباه گرفت. در حقیقت ما به اشتباه فکر می کنیم زمانی که احترام می گذاریم و اطاعت می کنیم، در حال محبت کردن هستیم. غافل از این که مفهوم قدرت برای اینکه پذیرفته و پسندیده شود با چنین حیله ای به محیط خانواده وارد شده است.
در دنیای امروز به جای احترام که مبتنی بر اصل نابرابری ست، مفهوم حرمت که براساس برابری ست قرار گرفته، و در برابر اطاعت مفهوم مشورت مطرح شده است.
انسان امروزی موظف است بینش و نگرشش را براساس علم و دانش تغییر دهد، و بپذیرد که در گذشته انسان را بد، گناهکار، ملعون و محکوم می دانستند و این تصور اشتباه بوده است.
در حقیقت امروزه انسان را خوب، بی گناه، و موجودی باوجدان می دانند و برای اداره محیط خانواده در جوامع فعلی به پرورش، تعلیم، تربیت نیاز است.
در خانه پرورش، تعلیم و تربیت اصول و قواعدی وجود دارد:
- عشق، محبت، و نوازش
- نظم، انضباط، و آرامش
- آموزش مناسب
- عشق، عقل، علم و عمل
در محیط خانه انسان باید این را بداند که محبت اساس روابط است و هیچ کس به دنبال این نیست که از قدرتش استفاده کند. تمامی افراد کارهایی را انجام می دهند که در آن محبت وجود دارد.
ما در دنیایی زندگی می کنیم که نیازمندیم از محیط خارج به جایی پناه ببریم که آرامش داشته باشد و امید می رود محیط خانه این امنیت و آرامش را داشته باشد.
مسئله محبت در امروز اساس خانواده است. اگر در خانه ای محبت نباشد، دیر یا زود آن خانواده از هم فرو می پاشد. اما در محیط اجتماعی اگر به موضوع انسان دقت کنیم، مسئله مهم، حیات و زنده ماندن است.
طرح و نقشه حیات این میل ماندن و زندگی را در همه موجودات قرار داده، و این امید وجود داشته که از طریق تکثیر و افزایش تعداد این کار صورت بگیرد. تکثیر تنها راه ماندن و حیات بوده است. در طول تاریخ این تکثیر و تکرار باعث می شده موجودات مانند قبل باشند و بر اثر تغییر محیط از بین برود، و به جای تکثیر مسئله تولید مثل مطرح می شود. نکته بسیار مهم این است که ژن سالم ژن غالب خواهد بود و زمانی که دو نفر ازدواج می کنند، به دلیل این که حامل ژن بد و ناقص هستند، و به دلیل این که اولا دیگری این ژن را نخواهد داشت و ثانیا انتخاب درستی که ژن سالم بر ژن ناقص دارد، نسل بعدی بهتر خواهد بود و حتی مسئله تکامل به وجود می آید، و این شاهکار خلقت است.
وجود انسانی در ارتباط و به نوعی ارتباط فیزیکی و جنسی ست و نمی توان آن را نفی کرد.
این ارتباط در گیاهان به صورت نر و ماده، و در حیوانات به طور غریزه است. ولی در انسان به صورت غریزه خودش را نشان نمی دهد. غریزه مکانیزمی خودکار و ناآگاه و مسلط است.
در انسان “کشش” وجود دارد و مهم ترین کشش، فعالیت های جنسی هستند. این کشش های طبیعی اند که زندگی انسان را هدایت می کنند.
عشق تنها پاسخ انسان به موضوع تنهایی ست
فروید می گوید: مسئله جنسیت و تمایل جنسی زمانی که به لطیف ترین، زیباترین، شاعرانه ترین، پاک ترین، و اخلاقی ترین صورت خودش دربیاید “عشق” نام می گیرد. از نظر او “عشق والایش میل جنسی” ست. عشق یک مسئله اساسی و مهم است و نباید آن را به بازی گرفت.
چرا عشق مهم است و چگونه به وجود می آید
علت، مسیر، و هدف خلقت عشق بوده است. عشق یک پدیده پیچیده و شگفت انگیز است و به همین جهت است که در هر کسی و هر ارتباطی به ده ها گونه خودش را نشان می دهد.
عشق یک “نیاز حقیقی” ست، نه نیاز واقعی. نیاز واقعی شامل نیازهای فیزیکی و نیاز به امنیت است. ولی نیاز حقیقی که در ابتدا باید توسط انسان به وجود بیاید و بعد ارضا شود، “تعلق و عشق” است. این نیاز به گونه ای مشخصه حرکت انسان به سمت امنیت و خودکفایی است. بیش از نود درصد مردم پا را فراتر از نیازهای واقعی نگذاشتند و اگر به عشق روی می آورند برای برطرف کردن نیازهای واقعی ست. برای چنین انسان هایی عشق وسیله ای است برای رفع نیازهای فیزیکی و ایجاد امنیت. عشق سالم یعنی من تو را دوست دارم، پس به تو مشتاقم. در عشقی که مبتنی بر نیازهای اولیه است یعنی من به تو احتیاج دارم، پس تو را دوست دارم.
یک مسئله مهم دیگر موضوع “کشف” است. بسیاری از مردم زمانی که عاشق می شوند، خود را کشف می کنند. موضوع عشق علاوه بر “کشف” خود، انسان را به درک و شناخت فراوانی می رساند. راه عشق یک سربالایی ست و به مانند یک چالش و کوشش می ماند.
عشق داشتن چیزی نیست، بلکه “شدن” و “ماندن” و ” بودن” است. در واقع یک مفهوم کامل تکاملی و نوعی جهان بینی برای موجود انسانی ست.
عشق یک مفهوم فلسفی و در حقیقت “هنر” است و به ناچار باید آموخته شود. عشق “آموختنی” ست. تا هشت سالگی عشق و محبت در وجود کودک انسانی باید کاشته شود و اگر چنین اتفاقی نیفتد، تا هجده سالگی امکان کاشت آن در وجود فرزندان کار بسیار سختی می باشد.
درباره مدیریت
مهندس صادقی سخنران موفقیت و مدرس آموزشهای فردی برای داشتن زندگی بهتر است.
نوشته های بیشتر از مدیریت
ladesbet ਹੱਥਰਸੀ ਪੋਰਨ ladesinemi.r65JXideqhu
ਕੁੜੀ ਹੱਥਰਸੀ ਪੋਰਨ madisonivysex.MtdRzZcR2My
बुत अश्लील साहित्य है hkyonet.kYjjpNtmxth
कट्टर अश्लीलता txechdyzxca.xORlu4HtTBk
छोट-छोट स्तन अश्लील hjkvbasdfzxzz.Ne48gvvcddV