انگیزه چیست و چرا انگیزه خود را در زندگی از دست می دهیم؟
بیایید کمی به واژه انگیزه فکر کنیم. انگیزه به چه معنی ست؟ این واژه می تواند مفاهیم مختلفی را در بر گیرد. انگیزه را میتوان معادل واژه های شوق و اشتیاق دانست. انگیزه به نوعی شکلی از هدفدار بودن است. گاهی اوقات سوالاتی در ذهن مطرح می شود که انگیزه از جنس احساس است یا از جنس منطق و فکر؟
آیا نیازهای موجود انسانی دلیلی ست برای افزایش انگیزه و چطور می توانیم انگیزه و شور خود را در زندگی مدیریت کنیم؟
شاید بتوانیم بگوییم ” انگیزه” یک عامل طبیعی و نیروی محرکی ست برای همه فعالیت های فردی. انگیزه به رفتارهای عملی ما برای رسیدن به هدفی جهت و سو می دهد، ما را تحریک می کند که تلاش بیشتری در زندگی داشته باشیم و انرژی بیشتری را صرف رسیدن به خواسته هایمان بکنیم.
انگیزه می تواند انواع مختلفی داشته باشد. انگیزه میتواند درونی باشد، به این معنی که شور و اشتیاقی در درون ماست برای رسیدن به هدفی، بدون اینکه اجبار و دستوری در میان باشد. در واقع ما کاملا رها و آزاد هستیم و با انتخاب خود کاری را انجام می دهیم. بدون اینکه ترس و نگرانی از رئیس، والدین، همسر و فرزندان داشته باشیم.
در واقع می توان گفت تمام فعالیت هایی که ما در اوقات فراغت خود انجام می دهیم، همگی ریشه در انگیزه های درونی ما دارند.
انگیزه میتواند ریشه در مسائل بیرونی داشته باشد. تمامی ما در زندگی از تنبیه و توبیخ شدن نگرانی داریم و برای اینکه ما را تحسین کنند و مورد تشویق باشیم تلاش می کنیم.
دقت کنید، متوجه می شوید که بسیاری از کارهای ما در طی روز از این دو بحث نشأت می گیرد. انگیزه های بیرونی بر روی بسیاری از اعمال و رفتارما تأثیر می گذارد و آنها را جهت می دهد. هر دو انگیزه، چه درونی و چه بیرونی را برای ادامه کار لازم داریم.
ما گاهی اوقات نیاز داریم تا از خطرات ترس داشته باشیم، گاهی نیاز داریم تشویق شویم، تا از انجام کاری دوری کرده یا همان کار را انجام دهیم.
اما این مسئله اینجا مطرح است که اگر روزی ترس و تشویقی در کار نباشد چه اتفاقی می افتد؟ به همین دلیل است که انگیزه های درونی مهم تر هستند. انگیزه های درونی در واقع همان علاقه های ما هستند و از ذات ما سرچشمه می گیرند.
از دست دادن انگیزه یکی از مشکلات بزرگی ست که تمامی ما در زندگی با آن روبرو میشویم.
فکر می کنید چرا موجود انسانی به یکباره تمامی انرژی و انگیزه خود را برای رسیدن به اهدافش از دست می دهد؟
دلایل از دست دادن انگیزه چیست؟
میتوان دلایل زیادی را برای از دست دادن انگیزه نام برد. در این بخش قصد داریم تا تعدادی از آنها را با هم مرور کنیم.
استرس و نگرانی
استرس و نگرانی میتواند انگیزه ما را کاهش دهد. نگرانی ازاین که به چه نحوی کار را شروع کنیم؟، حجم و فشار کار به چه میزان است؟، آیا رقبایی که داریم در شرایطی بهتر از ما هستند یا نه؟ زمانی که این حجم از فشار بر روی شما باشد قطعا دست از کار می کشید و انگیزه ای باقی نمی ماند.
خستگی
زمانی که شما احساس خستگی داشته باشید، انگیزه شما برای انجام امور کاهش می یابد. شما احساس روزمره گی دارید و این حس زیاد مناسب نیست. کمی استراحت کنید، اگر می توانید محیط اطراف را تغییر دهید تا کم کم این احساس خستگی از شما فاصله بگیرد.
ایده پردازی قبل از شروع کار
ایده پردازی های عجیب و غریب! گاهی کاری را شروع کرده و تفکر ما این است که می توانیم تغییر بزرگی ایجاد کنیم، ولی در میان راه مشاهده می کنیم که اشتباه فکر می کردیم.
کمال پرستی افراطی
به این معنی که باید در بهترین شرایط زمانی و مکانی یک کار را شروع کرد. بعید به نظر می رسد که برای شروع حتما بهترین شرایط را داشته باشیم. در نتیجه انسان کمال پرست انگیزه ای برای انجام امور ندارد.
تصمیمات نادرست
بسیار پیش می آید که افراد در زندگی تصمیم ها و انتخاب های غلطی را اتخاذ می کنند. در امور مربوط به ادامه تحصیل و انتخاب شغل، کورکورانه از اطرافیان تقلید می کنند. هیچ گونه آگاهی به انتخاب خود ندارند و از نتایج آن بی خبرند. این انتخاب های اشتباه انگیزه آدمی را در میانه راه کم می کند، چون به مجرد اینکه با سختی های کار روبرو می شوند احساس می کنند از عهده آن بر نمی آیند.
خوشنود کردن اطرفیان
مسلما هیچ گاه نمی توان اطرافیان را در تمامی زمینه ها خوشحال نگه داشت. مشکل راضی نگه داشتن اطرافیان ما را از تمرکز بر روی هدفمان دور می کند.
عدم آگاهی درباره علائق خود
در بسیاری از مواقع ما فقط در ذهن خود فکر می کنیم که به انجام فعالیتی علاقه داریم. در واقع ما به درستی از علائق خود آگاهی نداریم و براساس تصورات غلط دست به اقدامات نادرستی میزنیم. بهترین راهکار این است که علائق خود را دنبال کرده و با انگیزه بمانیم.
تأثیر گرفتن از صحبت های منفی اطرافیان
خیلی از اوقات خود فرد به تنهایی انگیزه زیادی برای رسیدن به اهدافش دارد و از توانمندی های قابل توجهی برخوردار است. ولی دوستان و آشنایان با حرف های منفی و ناامید کننده، فرد را از ادامه کار منصرف می کنند. بسیار مهم است که هر کدام از ما چه افرادی را برای هم نشینی و مصاحبت برمی گزینیم.
مقایسه کردن مداوم خود با دیگران
“او از من پول بیشتری دارد، پس از من موفق تر است”. ” او از من بزرگتر است، پس حتما از من موفق تر است”. ” او تحت حمایت مالی و عاطفی زیادی از جانب خانواده است، پس من شانسی برای موفقیت ندارم”. وقتی خود را در تمامی زمینه ها با دیگران مقایسه می کنیم، ناامیدی بر ما غلبه می کند. با این شرایط چگونه می توانیم به اهداف خود برسیم؟
انجام کارهای بی هدف
کاری را شروع کنیم، ولی هدفی برای خود نداشته باشیم. مسیر را طی کنیم، ولی انجام آن کار برایمان کاملا بی معنی باشد. وجود معنا در تمامی فعالیت هایی که انجام می دهیم، ضروری ست. معنا ست که به انگیزه، توان، و انرژی می دهد و ما را به اهداف بزرگی که داریم میرساند.
درباره مدیریت
مهندس صادقی سخنران موفقیت و مدرس آموزشهای فردی برای داشتن زندگی بهتر است.
نوشته های بیشتر از مدیریتمطالب زیر را حتما بخوانید
-
روش های ایجاد شوق و انگیزه برای ورزش کردن
588 بازدید
-
راهکارهایی برای ایجاد انگیزه در کارکنان
292 بازدید
-
10 روش که به کمک آن می توانیم انگیزه خود را بالا ببریم
414 بازدید
-
چگونه انگیزه و انرژی خود را برای درس خواندن افزایش دهیم؟
2.45k بازدید
-
چگونه انگیزه خود را در پایین آوردن وزن، حفظ کنیم؟
412 بازدید
پاسخی بگذارید